من عاشق شدم با تو.کنار تو ارامش و تحربه کردم . تو میری دنبال زندگیت . این منم که تنها با دردم.
خدایا چرا باید از ازدواجش اینقدر پشیمون باشه. اگه اون راضی بود من خیلی راحت کنار میومدم با موضوع .خدایا چرا همیشه سالم نگهش دار. مواظبش باش. اخه قلبش مریضه ممکنه هر ان یهو سکته کنه.اه لعنتی .
زنش خیلی دوسش دداره . هر کاری بگه انجام میده.. ولی اصلا اون چیزی نیس که اون میخواد . اخلاقش 180 درجه باهاش فرق داره. خدایا کمکشون کن. من که الان از زندگیش اومدم بیرون . پس کمکش کن.هواش و داشته باش تا بتونه باهاش کنار بیاد و پشیمون نباشه. اصلا یه کاری کن که بگه خو شد با من ازدواج نکرد.
امروز دیگه برای همیشه از هم خدافظی کردیم.
بهم گفت میخوای با دیدن من خودت و اب کنی/؟
گفتم اره میخوام مثل زندگیم خودمم داغون کنم.
گفت پس دیگه باهام تماس نگیر چون نمیخوام داغون شدنت و ببینم.
منم گفتم باشه . خدافظ.
و اون سکوت کرد. کاشکی این ددفه دیگه زنگ نزنه .
از صبح تا حالا این بغض لعنتی و نگه داشتم . الان همین جوری اشکام داره میاد پایین