چند روز حالم خوب نیست
باز جلو همه خوبم و تو تنهاییم بد
نمیدونم چم شده باز
احساس تنهایی شدید دارم .
میدونم تنها نیستم
ولی خیلی بده دورت پر ادم باشه ولی باز احساس تنهایی کنی .
خیلی بده که کسی دوست داشته باشه ولی تو بازم احساس تنهایی کنی.
خیلی بده که دلت و زبونت یکی نباشه
دلم شدیدا گرفته دارم خفه میشم دیگه
باز ظرفیتم پر شده
خستم از این همه روزهای تکراری
از اینکه هیچی و به روم نمیارم
از این همه دروغ
بیچاره خونوادم چه گناهی دارن که باید هر چن وقت به چن وقت این قیافه من و تحمل کنن
خب چیکار کنم وقتی باهاشون راحت نیسم
حاضرم تنها و بیکار تو اتاقم بشینم و به سقف نگاه کنم ولی نرم بیرون پیششون بشینم
چه روزهای جوونیم داره شیرین سپری میشه .
چرا زندگیها اینجوری شده
همه ناراضین
اه .
خدایا کمکم کن