امروز اومد معذرت خواهی .
دل خودشم کوچیکه بدتر از من .
خدایا تو که اخرش و میدونی. پس کاشکی میزاشتی همون جوری تموم میشد . الان باز چی شد....
هیچی . واقعا همه چی تموم شدس .
کاشکی این کلمه رو اور میکردم .
3 سال پیش هر وقت دلم براش تنگ میشد . به خودم میگفتم یه روز بالاخره به هوای یه چیزی بهم زنگ میزنه . ولی الان دیگه هیچ امیدی به برگشتش ندارم . 1 ماه دیگه درسم هم تموم میشه و دیه حتی نمیبینمش. خدایا بهم صبر بده . تو میدونی من نمیتونم کسیو جایگزینش کنم. هیچ کس جاش و نمیگیره . یه نفر که با همه اخلاق من کنار بیا د. شیطون و مهربون . یه کسی که همیشه میتونستم بهش تکیه کنم .تو هر شرایطی .
الهی قربونش برم .
یاد خاطراتم افتادم . تصادفم با یه مرد چشم چرون . پنچر شدن ماشین . همه چی از پنچر شدن ماشینم شرو شد باز.
چه حس خوبی پیدا میکنم از یاداوری خاطره هام.
دارم از حسودی میمرم.
بهم گفت من زن دارم و باید فقط برای اون باشم .
حسودیم میشه که تا چند وقت پیش من تنها عشقش بودم . به خاطر من از هر چیزی گذشت و هر کاری کرد . ولی من .... .
حسودیم میشه از چهارشنبه تا شنبه پیششه . یه دختر 18 ساله همه زنگیم و بهم ریخت . همه انگیزه من و برای بودن . ازم گرفت .
مگه نمیگفت دوسش نداره . پس چرا بهم گفت من گولت و خوردم . من اخه چی کار کردم؟ من بودم بعد 3 سال باز اومدم بهت گفتم بیا با هم باشیم ؟ من اون همه اصرار کردم؟
خدایا تو که میدونستی قراره اینجوری بزاره بره چرا باز دلم و نرم کردی بخوام باز کنارش باشم؟
خدایا ینی دوسش داره؟
تو بودی بهم گفتی نارحتیم ناراحتت میکنه/؟ پس چرا داری با حرفات و کارات عذابم میدی؟ چرا بهم بر میگردی میگی میخواستم ناراحتت کنم ؟
تنها راه ارتباطی ما دانشگاه بود . که بر میگردی بهم میگی کی این دانشگاه تموم میشه من راحت شم. اخه بی انصاف اگه تموم بشه که همه چی تموم میشه ..
که همه چی تموم شد . ... ولی هیچ وقت فراموشت نمیکنم.
امروزز صب یهو اومد تو ماشین نشست . فک کردم میخواد بگه معذرت میخواد بابت حرفاش. ولی دو دقیقه نشست. منم هیچی نگفتم و بعد یه نفس عمیق کشیدو از ماشین پیاده شد همین . کاشکی ......
بیخیال . همه چی تموم شدس . من بازندم. اون میخواست من و ناراحت کنه که کرد .