خودمونی

خودمونی

حرفهای دل
خودمونی

خودمونی

حرفهای دل

امروز اومد معذرت خواهی .

دل خودشم کوچیکه بدتر از من .

خدایا تو که اخرش و میدونی. پس کاشکی میزاشتی همون جوری تموم میشد . الان باز چی شد....



هیچی . واقعا همه چی تموم شدس .

کاشکی این کلمه رو اور میکردم .

3 سال پیش هر وقت دلم براش تنگ میشد . به خودم میگفتم یه روز بالاخره به هوای یه چیزی بهم زنگ میزنه . ولی الان دیگه هیچ امیدی به برگشتش ندارم . 1 ماه دیگه درسم هم تموم میشه و دیه حتی نمیبینمش. خدایا بهم صبر بده . تو میدونی من نمیتونم کسیو جایگزینش کنم. هیچ کس جاش و نمیگیره . یه نفر که با همه اخلاق من کنار بیا د. شیطون و مهربون . یه کسی که همیشه میتونستم بهش تکیه کنم .تو هر شرایطی .

الهی قربونش برم .

یاد خاطراتم افتادم . تصادفم با یه مرد چشم چرون . پنچر شدن ماشین . همه چی از پنچر شدن ماشینم شرو شد باز.

چه حس خوبی پیدا میکنم از یاداوری خاطره هام.



دارم از حسودی میمرم.

بهم گفت من زن دارم و باید فقط برای اون باشم .

حسودیم میشه که تا چند وقت پیش من تنها عشقش بودم .  به خاطر من از هر چیزی گذشت و هر کاری کرد . ولی من .... .

حسودیم میشه از چهارشنبه تا شنبه پیششه . یه دختر 18 ساله همه زنگیم و بهم ریخت . همه انگیزه من و برای بودن . ازم گرفت .

مگه نمیگفت دوسش نداره . پس چرا بهم گفت من گولت و خوردم . من اخه چی کار کردم؟ من بودم بعد 3 سال باز اومدم بهت گفتم بیا با هم باشیم ؟ من اون همه اصرار کردم؟

خدایا تو که میدونستی قراره اینجوری بزاره  بره چرا باز دلم و نرم کردی بخوام باز کنارش باشم؟

خدایا ینی دوسش داره؟

تو بودی بهم گفتی نارحتیم ناراحتت میکنه/؟ پس چرا داری با حرفات و کارات عذابم میدی؟ چرا بهم بر میگردی میگی میخواستم ناراحتت کنم ؟

تنها راه ارتباطی ما دانشگاه بود . که بر میگردی بهم میگی کی این دانشگاه تموم میشه من راحت شم. اخه  بی انصاف اگه تموم بشه که همه چی تموم میشه ..

که همه چی تموم شد . ... ولی هیچ وقت فراموشت نمیکنم.






تموم شد. دلم و خرد کرد و رفت... 

سهم من چی بود؟ یه دل شکسته؟  

ایبار دیگه به اخر خط رسیدم.//

امروزز صب یهو اومد تو ماشین نشست . فک کردم میخواد بگه معذرت میخواد بابت حرفاش. ولی دو دقیقه نشست. منم هیچی نگفتم و بعد یه نفس عمیق کشیدو از ماشین  پیاده شد  همین . کاشکی ...... 

بیخیال . همه چی تموم شدس . من بازندم. اون میخواست من و ناراحت کنه که کرد .

خیللی از دستش ناراحتم . این دفه دیگه نمیتونم کوتاه بیام بد جور دلم و غرور م و شکست با حرفش.  حتی ازم معذرت خواهی هم نکرد . بهم گفت ناراحتم کردی منم ناارحتت کردم . اخه من اصلا چیزی نگفتم  و کاری نکردم که  ناراحت شه. خیلی دلم شکسته .
ازین که شما دوستان  اینجا هستین و حرفام و میخونین خیلی خوشحالم و احساس تنهایی نمیکنم. از همتون ممنونم.