خودمونی

خودمونی

حرفهای دل
خودمونی

خودمونی

حرفهای دل

شاید یه روزی بعد از گذشتن از پیچ کوچه  تصادفی هم و دیدیم

شاید هم وقتی از در اومدم بیرون دیدمت

شاید هم مشغول کار وقتی سرم و میگیرم بالا یهو ببینمت

شاید روزییی دیگه در اینده دور  تو خیابون پشت چراغ قرمز

اون موقع عکس العملت چیه؟

من هم نمیدونم چیکار میکنم!!

 ولی همیشه یه چیزی ته دلم میگه که بازم میبینمت .

شاید هم ته دلم دروغ میگه. چون این یه فرض محاله

این روزا رو عادی میگذرونم به امید روزهای خیلی خوبی در آینده

گاهی یه کارایی میکنم که بعدش از خودم بدم میاد .دلم میخواد برگردم به همون لحظه و اون کارو اصلا انجام ندم .جدیدا اینجوری شدم

وقت تلف شده خیلی زیاد دارم

میتونم به بهترین نحو ممکن پرش کنم ولی اصلا حوصلش و ندارم

باید شرو کنم به نوشتن بیشینه پایان نامم ولی اصلا نمیدونم از کجا شرو کنم

همش فک میکنم اگه الان شرو کنم بعدا دوباره بیکار میشم

هنوز کاری نتونستم پیدا کنم . فک نکنم با دانشجو بودنم بهم کاری بدن

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد