واقعا بی احساس شده . این و مطمینم که دیگه بهم هیچ احساسی نداره . مننم همن جا قول میدم دیگه مثل یه ادم معمولی باهاش باشم . همین .
تمام. سعی میکنم دلم هم براش تنگ نشه .
امروز حالم خوبه که دارم این حرفا رو میزنم . شوما دوست عزیز این حرفای من و توجه نکن.
امروز احساسم اینجوریه.
خب انشالله که دلت تنگ نمیشه!
دلت را بتکان، غصه هایت که ریخت، تو هم همه را فراموش کن.......
دلت را بتکان،اشتباهایت تالاپی می افتد زمین،بذار همان جا بماند ، فقط از لابه لای اشتباهایت یک تجربه را بیرون بکش...قاب کن و بزن به دیوار دلت......
دلت را محکم تر اگر بتکانی،تمام کینه هایت هم می ریزد....
و تمام آن غم های بزرگ...
و همه حسرت ها و آرزوهایت.....
محکم تر از قبل بتکان تا این بار همه آن عشقهای بچه گربه ای! هم بیفتد.....
حالا آرام تر، آرام تر بتکان تا خاطره هایت نیفتد......تلخ یا شیرین چه تفاوت می کند؟!
خاطره،خاطره ست باید باشد باید بماند....
کافی ست؟!!
نه هنوز دلت خاک دارد...یک تکان دیگر بس است..
تکاندی؟؟!!
دلت را ببین! چقدر تمیز شد. دلت سبک شد!
حالا این دل جای* او* ست ...دعوتش کن ، این دل مال* او* ست
... همه چیز ریخت از دلت همه چیز افتاد ...و حالا...
وحالا تو ماندی و یک دل، یک دل و یک قاب تجربه،مشتی خاطره و یک* او*..
خانه تکانی دلت مبارک....!!!
خواهش میکنم عزیزدلم
خوشحالم که حالت خوبه آجی جونم....آره آدم وقتی میفهمه حس طرفش بهش چیه تکلیف خودشو میدونه...اونوقت انگار ۱بار ازدوش آدم برداشته میشه
این تاب منُ به گذشته های دور برد وای که چه روز خوبی بود اون روز
این تاب منُ به گذشته های دور برد