خودمونی

حرفهای دل

خودمونی

حرفهای دل

واقعا دیگه بهش فکر نمیکنم

ولی نمیدونم این غم لعنتی چیه چند روزه افتاده به جونم

حالم خیلی خرابه خیلییییی

دلیل خاصی ندارم

دل تنگ نیستم

فکر نمیکنم

ولی میدونم حالم خوب نیس

همه جا میگم  جا زدن وسط راه اجباری زندگی اشتباهه

ولی خودم میخوام جا بزنم

تمام .

کاشکی یکم جرات این کار و داشتم یکم فقط جرات میخواد یه لحظه


دوسش دارم

امروز ساعت 9 .

91.2.10 سه شنبه

سفید و قرمز

دوسش دارم هنوز

اخه جرا اومدی باز؟

تا میام عادت کنم نمی زاری

وقتی اعصابم خرد میشه کلا نمیدونم چیکار کنم  نمیدونم چرا انقد خودخوری میکنم .

دلم نمی خواد سر کسی خالی کنم که از دستم ناراحت بشه

میشینم تو اتاقم فقط فک میکنم انقد فکر میکنم تا مغزم بترکه

لعنت به من