امروز یکی از دوستان واسم یه پیام گذاشتکه
اگر در دیده ساقی نشینی به غیر از خوبی یارش نبینی.
شاید راس میگه . شاید شما دوستان که خارج از گود نشستین و حرفام و میخونین و ماجرا رو میشنوین اون داره من و بازی میده . ما با هم در رابطه مثل قبل نیستیم و تو دانشکاه فقط اگر با هم کلاس داشته باشیم بهم زنک میزنیم . در خیر این صورت اکر خودش کار داشته باشه زنگ میزنه . من تو این مدت حتی از دلتنگی هم بمیرم بهش هیچی نگفتم خیلی هم سفت و محکم و خوشحال بودم که بفهمه من هیچیم نیس.
وااااو ساقی مرســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی
ولی ساقی به خدا من منظورم این نبود که اون داره تو رو بازی میده ... نه نه ... فقط من دارم تو رو از خارج از درونت نگاه میکنم ... و سرشار از عشقی شدی که خیلی برای من زیباست ...خیلی ...حرفات ...نوشته هات ... شاید اگه بعدها این نوشته های خودتو بخونی متوجه بشی که چقدر شیرین بروز میدی احساسه درونتو ...
و وصف شما دونفر شده قصه لیلی و مجنون ... البته من اونو ندیدم و نمیشناسم ولی از روی حرفهای تو کسی رو میبینم که تو رو با تمام وجود دوست داره ... از کاراش مشخصه ... از اینکه ادای آدمای عاشقو در نمیاره ... درحد امکان پنهان میکنه عشقشو ... اینجور آدمی بعیده قصد داشته باشه تورو بازی بده
اما یه واقعیت بزرگتر وجووود داره ... یه لحظه خودتو بذار جای همسرش ... یه لحظه ... درسته که تو در تلاشی که به اون نشون بدی که دیگه دوسش نداری اما به هرحال با ادامه این ارتباط حتی در حده گاهی تلفن هی اونو از زندگی اصلیش دور میکنی ... فک کن تو الان بهش رسیده بودی و دختر دیگه جای تو بود ... اونوقت چه حسی پیدا میکردی ... البته من در حدی نیستم که تو زندگی شخصیت دخالت کنم اما اون دختر الان گناهی نداره ... میتونم درک کنم علاقه تورو اما تو داری زندگی رو به کامه کسی که دوسش داری تلخ میکنی ... عشق که به فرجام نمیرسه زندگی رو برای فرد تلخ میکنه ... و حالا این کسی که تو دوسش داری بالاخره خواسته یا ناخواسته وارد زندگیش شده و دیگه کاری از دستش بر نمیاد ... حالا اون هرچقدر بیشتر علاقش ب تو بیشتر ماندگار بشه بیشتر عذاب میکشه و بیشتر زندگیش خراب میشه و بیشتر حسرت میخوره ... میدونم که دوست نداری حتی برگی بیفته جلوی پاش ... پس نذار این اتفاق بیفته ... نذار از زندگیش فاصله بگیره نذار یه باری که اومده تو این دنیا و یه باری که ازدواج کرده به کامش تلخ شه ... نذار اگه دوسش داری با همه وجودت
فکر کن ... بشین یه جا و درست فکر کن ...هر جایی نشستی و فکر کردی در مورد این موضوع اونجا احساستو راه نده ... خودت و منطقت با هم درست ترین تصمیمو میتونین بگیرین ...
ساقی یه خورده منطقی نگاه کنی تو الان با فردی در ارتباطی که ازدواج کرده ... و دیگه شاید دلش ماله تو باشه ولی جسمو روحش در دست همسرشه ...
فقط یه چیز مهم ... اگه همسر مقداد بدترین و بدترین دختر عالم باشه بازم کارت شاید توجیح پذیر نباشه ... ساقی اینطور پیش برین تو و مقداد مطمئن باش تنها کسی که ضربه بزرگی میبینه همسر مقداده ...
فقط من یه سوال واسم پیش اومده و خیلی وقته دوس دارم بهت بگم ولی گفتم نکنه ناراحت شی از حرفم چرا که اینقدر دوستش داری که به سادگی ایراده منو رد کنی ولی الان میپرسم امیدوارم ناراحت نشی :
ساقی تو در درون قلب مقداد نیستی ... از کجا معلوم که مقداد از اول که با این دختره ازدواج کرد دوسش داشته بوده و الان ازش خسته شده ؟
خلاصه میگم جای داداشی کوچیکترت ، اگه قراره این ارتباط ب اتفاقه خوبی ختم بشه که هیچی ولی اگه قرار نیست چیزی بشه حتی یک لحظه هم ادامه این مسیر اشتباهه بزرگیه ... آسیب میزنه به مقداد و همسرش و زندگیشونو خراب میکنه ... و ظاهرا مقداد که تصمیم ب قطع این ارتباط نداره پس تو باید قطع کنی ... تو باید اگه زنگ زد بهش بفهمونی که دیگه همه چیز تموم شده و واسه هم تنها یه دوست ساده باشین و حتی اگه یه وقتی تو وارد زندگی مشترک شدی به عنوان دوست خانوادگی با هم در ارتباط باشین ...
ساقی ب خدا درک میکنم که این چقدر برای تو سخته اما یه لحظه بیدار شو کار از کار گذشته و اگه حتی مقداد همسرشو از دست بده و به سمت تو بیاد و زندگی مشترک تشکیل بدید واسه همیشه آه اون دختر(همسرش) دنباله زنگیت خواهد بود ... این دنیا کاملا منظم و مرتب و صحیح چیده شده و به سادگی میتونه خراب شدن زندگی اون دختر به زندگی جدیده تو آسیب بزنه ...
در نهایت هر طور که صلاح میدونی اما اینو بدون با اینکه من از کوچیکترم اما تو زندگیم متفاوتی داشتم و ای کاش یهخورده منطقی فکر کنی ... فکر کن ساقی ...فکر
خوشبحالش بخدا. نمیدونم دنیا اینجوریه یا ما اونطوری؟! نمیخواد تو رو میچسبی بهش...میخواد تو رو میری با یکی دیگه...اوف از این زمونه
نمیدونم این وسط چی درسته. اونی که برنده میشه پس بلده چیکار کنه؟! شاید...
من امشب روبراه نیستم اونوقت یادم میافته به نصیحتام به شما....خب شما هم که نمیشه محرومتون کرد...حداقل اینجا هر چی اون ته مونده بگید بلکه زودتر فراموش بشن
اعصابم از این دخترا خرده خیلی...توی خیابون جلوشون بوق میزنن و از ذوق مونده غش کنن، یکی مثل من با احترام ابراز کنه دوستشون داره هزارتا میبندن بهت که تو فلانی...آخوندی و بهمانی...خیلی خوب باشن پذیرای دو روزن....اونوقت شما هم مثل منی بخدا... بیا ولشون کنیم بابا
ببخشی من اعصابم خرده
ساقی عزیز... تو رابطه با آدم ها درگیر شو اما غرق نشو اطرافیانت رو داشته باش اما مسیر زندگی و کنترل روح و روانت رو دست کسی نده خود محور باش ... نگذار زمانی برسه که ببینی تمام انرژی روانیت رو واسه آدمی گذاشتی که بخشی از تو نبوده ... تو زندگی آدم های زیادی میان و میرن اول جوانی ایستادی زرنگ باش همه این لحظه ها رو تجربه بدون و حواست باشه بخاطره تجربه ها بها ندی ... وقت داری آدم های زیادی وارد زندگیت بشن و انتخاب کنی از فرصت و عمری که داری استفاده کن یک آدم ممکنه خوب باشه اما اگه به خودت فرصت بدی خوبتر هم هست
ساقی کجایی تروخدا
ب خدا من عذاب وجدان گرفتم
شرمنده ب خدا اگه چیزی گفتم که ناراحت شدی ... خب چرا دیگه آپ نمیکنی ... هر روز میام ولی تو آپ نیستی 




میترسم ب خاطر حرفای من بوده که دیگه روبه سایتت نمیای
خب من الان شرمنده هستم ... روزای شیرینتو که هروز میومدی و اینجا مینوشتیو دیگه نیست ...
بعد از اون نظر من تو دیگه آپ نرکردی ... خب اگه خودت صلاح میدونی اون رابطه رو ادامه بده ...
آی خو من الان قاطی کردم
نمیخوام با حرفام روزهای شیرینو قشنگیو که میومدی اینجا ازشون میگفتی از بین بره ... به خدا من شرمندم ساقی ... شاید نباید همه چیزو میگفتم ... شرمنده ب خدا شرمنده ... امیدوارم دلیله آپ نکردنت من نبوده باشم
ساقی کجایی تروخدا
ب خدا من عذاب وجدان گرفتم
شرمنده ب خدا اگه چیزی گفتم که ناراحت شدی ... خب چرا دیگه آپ نمیکنی ... هر روز میام ولی تو آپ نیستی 




میترسم ب خاطر حرفای من بوده که دیگه روبه سایتت نمیای
خب من الان شرمنده هستم ... روزای شیرینتو که هروز میومدی و اینجا مینوشتیو دیگه نیست ...
بعد از اون نظر من تو دیگه آپ نرکردی ... خب اگه خودت صلاح میدونی اون رابطه رو ادامه بده ...
آی خو من الان قاطی کردم
نمیخوام با حرفام روزهای شیرینو قشنگیو که میومدی اینجا ازشون میگفتی از بین بره ... به خدا من شرمندم ساقی ... شاید نباید همه چیزو میگفتم ... شرمنده ب خدا شرمنده ... امیدوارم دلیله آپ نکردنت من نبوده باشم