امروز مریض بودم و نتونستم کلاس صبحم و برم . دو دفه زنگ زده بود . اخر بهش اس دادم که من حالم خو نیس دانشکاه نیستم.
دوباره زنگ زد .
برنداشتم .
ظهر که حالم بهتر شده بود . از خونه بهش زنگ زدم .
گفت . شما؟
(شمارم و پاک کرده بود و یادش رفته بود .)
ناراحت شدم . بهش گفتم بیخیال هر وقت یادت اومد من کیم زنگ بزن . بعد یکم صبر کرد و یادش اومد که منم. گگفت یادم رفته بود شمارت و.
گفتم من و چی یادته؟
گفت اره . چی شده بود ؟
گفتم حالم بد بود . همین .
خدافظ .
تو صداش هیچ نگرانی نبود . میخواست زودتر قطع کنه .
اشکال نداره . مهم نیس. خدا خودش از احساس و قلب من خبر داره