خودمونی

حرفهای دل

خودمونی

حرفهای دل

خیلی خوشحالم باهاش حرف زدم.
ممنون خدا جون دوست دارم
نظرات 1 + ارسال نظر
یکی... سه‌شنبه 8 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 06:55 ب.ظ http://...

چرا ازدواج کرد؟چرا دیگه نخواستت؟بی دلیل؟

اون راضی به ازدواجش نبود.
ماجرای ما طولانیه.
مادرش از رابطه ما خبر داشت. و میدونست ما هم و میخواییم. من مخالف بودم بیاد جلو .چون میدونستم خانوادم مخالفن . ترجیه میدادم عجله نکنم. ولی مادرش وقتی مخالفت من و دید رفت واسه دختر خالش خواستگاری.
مادرش هنوز میدونه اون به من زنگ میزنه.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد